یکشنبه، 27 دى، 1383

یکشنبه، 27 دى، 1383

 

 

چشمهای من پر از غمه ....... اما دلیلی نداره     ........

هرکی که از راه میرسه ....... داد بزنه دوسم داره ........

اگه میخوای بری برو ....... از خواستن تو میگذرم ........

نگاه به گریه هام نکن ....... من از تو بی وفاترم .......  .

درسته که چشمهای من .......  پراز غمهای عالمه  .......

اما دلیلی نداره  ....... که عاشقم بشن همه  .......

تو اشتباه عمری .......  که دیگه تکرار نمیشه  .......

حالا که میری برنگرد ....... برو برای همیشه  ........

ازتوی قصه هام برو ....... دیگه تو فکر من نباش . .......

تموم کن این قائله رو ....... نمک رو زخم من نپاش  ........

نگاه بی وفای تو .......  باز داره طعنه میزنه .......

همیشه بی گناه تویی ........همیشه تقصیر منه .......

این دفعه هم میبخشمت  .......  این اشتباه آخره  .......

گذشتم از گناه تو .......  اما خدا نمی گذره  ........

                                                                                   (( شایا تجلی )) 

 

********************************** 

همیشه و همیشه  فرصت و شانس داریم ....  اما این شاید  برای این کار آخرین فرصت باشه . فردا برای جبران کردن خیلی دیره.

 روی برفهای سفید پشت سرت رو نگاه کن  رد پای دلت رو میبینی و اگه یه رد پای دیگه هم بود ......

خوب ..........  سلام منو به اروئیکا برسون