سه شنبه، 6 بهمن، 1383
پسر چوپان چوبش رو رها کرد و تو نی دمید مرد باغبان رفت تا یه تجیر بسازه و .... قهرمان مدال رو به گردن انداخت و از سکوی قهرمانی اومد پایین من به رقص سایه ها می خندیدم ... **************************** گاهی وقتها بد نیست اگه بدونیم چوب رو واسه چی رها کردیم یا واسه اون مدال چه بهایی پرداختیم ... |