شنبه، 17 بهمن، 1383

 شنبه، 17 بهمن، 1383

 

منو ببخش ....

منو ببخش اگه وقتی باید باهات میموندم ترکت کردم اگه وقتی باید حقت رو میگرفتم گذشت کردم  اگه  بهت شک کردم وقتی نباید  شک میکردم .

منو ببخش اگه بجات خوندم به جات خواستم به جات گفتم به جات شنیدم به جات خنندیدم و به جات گریه کردم

منو ببخش اگه تورو جوری دوست داشتم که خودم میخواستم ببخش اگه خواستم عوضت کنم ببخش اگه نشناختمت

منو ببخش اگه فکر کردم بدون تو هم میتونم اگه مغرور بودم اگه سخت بودم

منو ببخش .....

برگرد پیشم ... برگرد چون بدون تو هیچ چیز نیستم . بدون تو هوا واسه نفس کشیدن ندارم بدون تو چشمهام نمی بینه .

برگرد چون من هنوزم همون نونوش کوچولوی توام برگرد چون بدون تو خیلی تنهام بدون تو هیچ چیز معنی نداره

برگرد چون میدونم چقدر دوستم داری چون میدونی چقدر دوست دارم

قول میدم دیگه آزادیت رو نگیرم دیگه نگم حرف نزن دیگه نخوام آروم باشی ...

برگرد چون بیشتر از هر چیز دیگه به تو محتاجم برگرد چون هنوز به اندازه یه کهکشون ستاره دوستت دارم ....

برگرد چون تو اروئیکای منی چون فرنوش بدون اروئیکا معنی نداره ... برگرد و برق چشمهام رو برگردون .. برگرد و سرت بذار روشونم و باز گریه کن ... بذار باور کنم هنوز هستم ....

اروئیکای من ... هرجا هستی برگرد ... فقط برگرد ..... 

**************************************** 

اگه یه روز اروئیکای منو دیدی بهش بگو چقدر دوستش دارم .. بگو چقدر بهش احتیاج دارم .... بهش بگو شاید حرف تورو گوش کنه .... هرچی باشه اون تورو هم دوست داره .