یکشنبه، 28 فروردین، 1384

یکشنبه، 28 فروردین، 1384 

جلوی آدمهایی که جرات دفاع از دل رو ندارن نمیدونم چه کار کنم ....

دوست داشتن رو ادامه میدن ....

اما ..... 

************************************

تو بسته کادو پیچ شده ی اطاعتت رو نگاه کن .... چیزی جز دروغ هم توش هست ؟

این قصه خیلی تکراریه حداقل واسه من و قهرمان ..... 

************************************ 

ریشه های گلهات به هم چسبیدن .... واسه همینه که عطرشون رو لبها لبخند میاره ...

و تو هنوز به چنار بلند تنهات تکیه زدی .....

  ≈ ب.س : دلم واسه کهکشونت پر میزنه . واسه ستاره هایی که میخندن و جای پاهات رو بهم نشون میدن ... بهونه ی خوبیه که مدام نگاهم رو به آسمون بودنت باشه، مگه نه ؟