پنجشنبه، 28 مهر، 1384
امروز یادم اومد که هنوز هم میای و هستی امروز دوباره اروئیکا بوی تو رو میداد امروز بازم آهنگ صدات رو شنیدم امروز دوباره زخمهام رو دیدم یادم اومد خیلی وقته فراموششون کردم یا شاید هم ساده دیدم و ساده گذشتم امروز باز یاد آدمهایی افتادم که غرور را به دوست داشتن نفروختن باز به یاد اونهایی سر زدم که معنی عشق براشون خیلی بیشتر از اون ۳ کلمه بود ولی عشقشون رفته بود امروز دیدم خدایی دارم که فقط خودش میدونه امروز باز خوندم با تو یا بی تو زمین می گردد و کَسی منتظرت نیست خیالت نرسد امروز بهت قول میدم بقیش رو از دست ندم نازنین ****************************************** هی باغبون زمستون داره میرسه گل تپه آرزوها سر پناه میخواد اروئیکا تو گل خونه میمیره تجیرش رو روی تپه بیار |