پنجشنبه، 3 آذر، 1384
تو بغض من را ندیدی اما من خودخواهی تورو از لابه لای چین های پیشونیت خوندم
بازهم چشمم رو بستم و از این آرزوهم مثل خیلی های دیگه گذشتم ...
از مهربونی که بعد از هربار ندیده گرفتنم بهم میکنی متنفرم ....
**********************************
فکر نمیکردم اینقدر فروختن اون گلها با اون قلبهای شیشه ای برات آسون باشه
تو زندگی آدم زخمهایی هست که مثل خوره روح آدم رو میخوره